پرنسس ما السانا خانوم
السانا خانوم سه ماهه ی ما:
الهی قربونت برم با این ژستات
دوستای گلم خواستین تو ادامه مطلب برین عکسارو اونجا گذاشتم....
السانا خانوم سه ماهه ی ما:
الهی قربونت برم با این ژستات
دوستای گلم خواستین تو ادامه مطلب برین عکسارو اونجا گذاشتم....
امشب که تنهامو تو پیشم نیستی، قلبم میخواد واست حرف بزنه:
دلم بهانه ات را میگیرد
چقدر امشب حس میکنم نبود تورا،صدایت در گوشم میپیچد و من می گویم:
جانم.....
عاشقانه دوستت دارم . . .
چه عاشقانه به رويت لبخند زدم و تو چه مهربانانه لبخندم را پاسخ گفتی ...
و اين شد:
"عاشقانه ی آرام" من و تو
همیشه دوستت دارم
نازنینم
عشقم را نه از روی جملات نامه هایم بلکه از چشمانم بخوان .کلمات ، عشق
باشکوه مرا حقیرو کوچک میکنند .برای فهمیدن معنی نگاهم دنبال کتاب ها نرو
جوابش را در قلبت خواهی یافت .
تقدیم به تنها شریک زندگیم:
علی
این پاپوشو من چند وقت پیش بافته بودم واسه خودم.ولی انگار قسمت نمیشد ازش عکس بگیرم و واستون بزارم .بالاخره امروز طلسم این پاپوش شکست و خواست رونمایی کنه و ازش ما تونستیم عکس بگیریم
امیداورم خوشتون بیاد از روش ببافین و بپوشین
اینم ادم برفی شادی(دختر خواهرم)و امیر حسین(پسر داداشم) که واسه السانا درست کرده بودن با چه ذوق و شوقی عکسشو واسمون ام ام اس کردن.الهی قربونشون برم که دلم واسه سه تاشونم(مهدی پسر خواهر بزرگم) خیلی تنگ میشه
شادی و امیرحسین
امیرحسین الهی قربونش برم ایشالا کت و شلوار عروسیشو تو تنش ببینیم.
و اینم اقا مهدی که خاله قربونش بره واسه خودش مردی شده ماشالااا
خلاصه کلاس اول دوم راهنمایی بودم دقیقا یادم نمیاد دست به کار شدم با خواهر کوچولوم برای خودم با تخته دار قالی زدمو نقشه کشیدم تو کاغذ وشروع به بافت کردم نخاشو هم از کاموا و هر از گاهی از اونا خواهر کوچولوم میرفت میگرفت
با کلی دردسر خلاصه قالی ما تموم شد.
این قالیچه ی منه خیلی دوسش دارمو عاشقشم . الانم همیشه کنار میز کامپیوترمه و هر موقع نگام بهش میفته خاطراتم زنده میشه یادش بخیررررررر
شرمنده که دیگه نمیتونم زود به زود مطالب جدید بزارم.اخه دخملی اصلا نمیزاره حتی به کارای خونه هم برسم.امروز بیکار بودم السانا هم خواب بود.گفتم چه کاری میتونم بکنم که سرو صدا نداشته باشه تا دخملی بیدار نشه !!!!!!!همین خوبه که بشینم یه لوگو برای وبلاگم درست کنم که هر موقع میخوام عکس بگیرم این لوگو رو کنارشون بزارمو عکس بگیرم.البته به پیشنهاد خواهری دست به این کار زدم.حالا نمیدونم خوب از آب در اومد یا نه!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شامی کلا به اون دسته از کوکو جات میگن که به همراه گوشت,سبزیجات استفاده میشه.هر شهرستانی شامی مخصوص خودش رو داره.در اینجا از هویج استفاده کردیم.میگن شامی هویج شامی مخصوص استان قم است(والا ما 6 ساله که تو قم هستیم این شامی رو ندیدیم که اینجا درست کنن)
با این رسپی یه شامی هویج بسیار خوشمزه خواهید داشت حتما امتهان کنین!
خب بگذریم بریم ادامه اموزش:
مواد اولیه:
گوشت چرخ کرده 200گرم
هویج 100گرم
تخم مرغ 1 عدد
پیاز متوسط 1 عدد
ارد نخودچی 1 ق غذاخوری سر پر
نمک-فلفل سیاه-زردچوبه-پودر سیر-دارچین به میزان لازم
مواد لازم برای سس:
پیاز متوسط 1 عدد
رب گوجه 2 ق غذا خوری
رب انار 1 ق چای خوری
با همدیگه میریم به ادامه مطلب برای دیدن ادامه آشپزیمون...
درست است "شاهزاده ام "را پیدا کرده ام
اما پدرم همیشه "پادشاه "من
خواهد ماند!
از بچگی عاشق کامواهای رنگارنگ بودم و علاقه ی زیادی به بافتنی داشتم.ولی تا حالا هنر بافتن رو تجربه نکرده بودم.واسه همین الان کم کم شروع کردم که این هنرو که واقعا عاشقش بودمو یاد بگیرم.خلاصه خودمو به هر دری زدم از اینترنت گرفته تا برنامه های تلوزیون ...خدارو شکر بالاخره دارم کم کم موفق میشم. اینجاست که میگن: خواستن توانستن است
این شال و کلاه و پاپوش که برای دخملی بافتم کار اولمه شماهم تعریف کنین تا تشویق شم برای ادامه دادن به این کار...